زبان فارسی
زبان فارسی | |
---|---|
Default
|
|
وضعیت رسمی | |
تنظیمشده توسط | فرهنگستان زبان و ادب فارسی |
کدهای زبان | |
ایزو ۶۳۹-۱ | fa |
ایزو ۶۳۹-۲ | per (B) fas (T) |
ایزو ۶۳۹-۳ | Either: fas – فارسی prs – فارسی افغانستان tgk – فارسی تاجیکی aiq – اویماق bhh – بخارایی deh – دهواری drw – دروازی haz – هزارگی jpr – جیدی phv – پهلوانی |
فارسی یا پارسی یکی از زبانهای هندواروپایی در شاخهٔ زبانهای ایرانی جنوب غربی است که در کشورهای ایران، افغانستان،[۱] تاجیکستان[۲] و ازبکستان[۳] به آن سخن میگویند. فارسی زبان رسمی کشورهای ایران و تاجیکستان و افغانستان است. زبان رسمی کشور هندوستان نیز تا پیش از ورود استعمار انگلیس، فارسی بود.[۴]
زبان فارسی را پارسی نیز میگویند. زبان فارسی در افغانستان بهطور رسمی دری و در تاجیکستان تاجیکی خوانده شدهاست.[۵]
در سال ۱۸۷۲ در نشست ادیبان و زبانشناسان اروپایی در برلین، زبانهای یونانی، فارسی، لاتین و سانسکریت به عنوان زبانهای کلاسیک جهان برگزیده شدند. بر پایهٔ تعریف، زبانی کلاسیک بهشمار میآید که یکم، باستانی باشد، دوم، ادبیات پرباری داشته باشد و سوم در واپسین هزاره زندگانی خود دگرگونیهای اندکی کرده باشد.[۶]
فارسی از دیدگاه شمار و گوناگونی ضربالمثلها در میان سه زبان نخست جهان است.[۷] با آمدن واژگان از زبان عربی (و زبانهای دیگری مانند یونانی، آرامی، ترکی و غیره) به زبان فارسی، این زبان از نظر شمار واژهها یکی از غنیترین و پرمایهترین زبانها شدهاست. در کمتر زبانی فرهنگ واژگانی چون دهخدا (در ۱۸ جلد) یا فرهنگ سخن (در ۸ جلد) دیده میشود.[۸]
زبان فارسی از زبان کهن تر فارسی میانه (یا پهلوی) و آن نیز خود از فارسی باستان سرچشمه گرفتهاست. این دو زبان کهن تر برخاسته از ناحیهٔ و مرزبوم تاریخی و باستانی پارس در نزدیک استان امروزی فارس در جنوب ایران هستند. فارسی میانه بهعنوان گویش رسمی در زمان ساسانیان در دیگر سرزمینهای ایرانی گسترش بسیاری یافت به گونهای که در خراسان بزرگ جایگزین زبانهای پارتی و بلخی شد و بخشهای بزرگی از خوارزمیزبانان و سغدیزبانان نیز فارسیزبان شدند.[۹] گویشی از فارسی میانه که با گذشت زمان و دیرتر فارسی دری نام گرفت پس از اسلام به عنوان گویش استاندارد نوشتاری در خراسان پا گرفت و این بار با گسترش به سوی غرب به ناحیه و مرزبوم پارس و دیگر نقاط و بومهای ایران بازگشت.
بر پایهٔ نتایج و برایندهای سرشماری سال ۱۳۷۵ دربارهٔ ترکیب و چیدمان قومی و تباری مردم ایران، جمعیت و آمار پارسیزبانها نزدیک ۷۳ تا ۷۵ درصد و آمار ایران است. این آمار نشان میدهد که ۸۲ تا ۸۳ درصد مردم «فارسی» سخن میگویند و ۸۶ درصد از آنها تنها فارسی را میدانند.[۱۰]
فارسی، زبان نخست ۲۰ میلیون تَن در افغانستان، ۵ میلیون تَن در تاجیکستان،[۱۱] و در ازبکستان حدود ۷ میلیون تَن است.[۱۲][۱۳] زبان فارسی گویشورانی نیز در هند و پاکستان دارد (نگاه: زبان فارسی در شبهقاره هندوستان). با توجه و رویکرد به رسمی بودن زبان فارسی در ایران، افغانستان و تاجیکستان و چیرگی گویشوران دیگر زبانها بدان به عنوان زبان دوم روی همرفته میتوان شمار فارسیگویان جهان را نزدیک ۱۱۰ میلیون تن برآورد کرد.[۱۴] زبان فارسی نهمین زبان پرکاربرد در محتوا و درونمایه وب و بالاتر از عربی و ترکی و سایر زبانهای خاورمیانه است.[۱۵] همچنین ویکیپدیای فارسی از نظر تعداد مقالات در میان بقیه پروژههای بنیاد ویکیمدیا رتبه هجدهم را دارد.[۱۶]
محتویات
- ۱ پیشینهٔ نام
- ۲ جایگاه زبان فارسی
- ۳ پیشینهٔ زبان فارسی
- ۳.۱ زبان فارسی در دوران باستان
- ۳.۲ زبان فارسی در دوره میانه
- ۳.۳ فارسی نو
- ۴ فارسی نو
- ۵ خط فارسی
- ۶ وامواژههای بیگانه در فارسی
- ۶.۱ زبانهای اروپایی
- ۶.۲ عربی
- ۷ زبان پارسی سره
- ۸ زبان علمی فارسی
- ۹ توانایی واژهسازی
- ۱۰ توصیف زبانشناختی زبان فارسی
- ۱۰.۱ فعل
- ۱۰.۱.۱ فعل ساده
- ۱۰.۲ ساختمان واژه
- ۱۰.۱ فعل
- ۱۱ واجشناسی و آواشناسی
- ۱۱.۱ همخوانهای فارسی
- ۱۲ زبان فارسی و خانواده زبانهای هندواروپایی
- ۱۳ جستارهای وابسته
- ۱۴ پانویس
- ۱۵ منابع
- ۱۶ پیوند به بیرون
پیشینهٔ نام
زبان پارسی نو، در درازای تاریخ و در پهنههای گوناگون جغرافیایی، نامهای گوناگونی داشته و دارد. این زبان بهصورت رسمی در ایران به نام «پارسی» و «فارسی»، در افغانستان به نامهای پارسی و دری، در تاجیکستان به نام تاجیکی، و در ازبکستان به نام «فارسی» مشهور است، اگرچه مردم فارسیزبان افغانستان همچنان زبان خود را «پارسی» مینامند.[۱۸] زبان فارسی در بحرین نیز نام «عجمی» دارد. در ترکیهٔ عثمانی، که زبان پارسی جایگاه ادبی داشت، نام «پارسی» برای آن بهکار میرفت. در هند نیز به این زبان، «فارسی» میگویند. در کشور ایران نیز نام این زبان در سراسر کشور «فارسی» است.[۱۹]
فارسیزبانان، در گذشته، واژههای «دری» و «پارسی» را نیز برای این زبان بهکار میبردند. واژهٔ «فارسی» در حقیقت معرّبِ «پارسی» است. برخی زبانشناسان، یکی از موارد دگرگونی «پ» آریایی را تبدیل آن به «ف» میدانند.[۲۰] در دبیرهٔ پهلوی برای واجهای «پ» و «ف» یک حرف بهکار میرفته و برخی از «پ» های پهلوی «ف» خوانده میشدهاند.
این زبان همچنین با عنوان «Persian» در جهان شناخته شدهاست. در زبان عربی کلاسیک، بهویژه در سدههای نخستِ دورهٔ اسلامی، به زبان پارسی «لسان العجم» (زبان عجم)، و به مردمان ایرانی «عجمی» و گاهی نیز «عجمو» میگفتند. برای نمونه در تفسیر الضحاک آمدهاست منظور قرآن از «عجمی»، سلمان فارسی است. [۷]
جایگاه زبان فارسی
زبان پارسی با اینکه یکی از ارکان اصلی هویت ایرانی است و بهعنوان زبان ملی و رسمی ایران شناخته شدهاست، ولی هویتی بسیار فراتر از فلات ایران دارد.[۲۱][۲۲] و به همین دلیل عصر ارتباطات و دهکده جهانی آن را آسیبپذیر نمیکند.[۲۳] فارسی از حدود سال ۱۰۰۰ میلادی تا ۱۸۰۰، زبان میانجی بخش بزرگی از غرب و جنوب آسیا بود.[۲۴] به عنوان نمونه پیش از استعمار هند به وسیلهٔ انگلیس، در زمان حکومت گورکانیان در هند، که ادامه دهنده پادشاهی تیموریان در هند بودند، فارسی، زبان رسمی این پادشاهی گسترده بود.[۲۵] یا نقل میکنند زمانی که شاه اسماعیل صفوی در ابتدای یکی از جنگهای خود قطعه شعری به زبان ترکی آذربایجانی برای پادشاه عثمانی فرستاد، پادشاه عثمانی شعری فارسی را در پاسخ او، برای شاه اسماعیل پس فرستاد.[۲۶] زبان فارسی جدا از اینکه زبان اصلی یا زبان دوم مردم سرزمین ایران با قومیتهای گوناگون بودهاست، نفوذ بسیاری در کشورهای همسایه خود همچون هند و عثمانی داشتهاست؛ و در دوره پادشاهی گورکانیان زبان فارسی در هندوستان زبان رسمی اداری و نظامی بودهاست و در کنار نفوذ زبان فارسی، نفوذ فرهنگ ایرانی هم در فرهنگهای دیگر دیده میشود و برای نمونه در پادشاهی گورکانیان در کنار دین اسلام، فرهنگ ایرانی جزو سرلوحههای فرهنگیشان بودهاست.[۲۷][۲۸]
گرچه فارسی اکنون زبان رسمی پاکستان نیست، پیش از استعمار انگلیس و در زمان امپراتوری گورکانی (به فرمان اکبرشاه)، زبان رسمی و فرهنگی شبهقاره هند بودهاست. زبان رسمی کنونی پاکستان (اردو)، که «اسلامیشدهٔ» زبان هندی است، بسیار تحت تأثیر فارسی بودهاست و واژههای فارسی بسیاری دارد. بهطوریکه همهٔ واژگان سرود ملی پاکستان به جز یک حرف اضافه از واژههای مشترک با زبان فارسی تشکیل شدهاست.[۲۹] حتی برخی واژگان در زبان اردو، فارسی ماندهاند در حالی که در فارسی ایران، عربی آنها استفاده میشود.
زبان فارسی پس از عربی، زبان دوم اسلام است و امروزه هم گروندگان به اسلام در چین و دیگر نقاط آسیا فارسی را بهعنوان زبان دوم متون اسلامی پس از عربی میآموزند.[۳۰] با اینحال ریچارد نلسون فرای، استاد بازنشسته دانشگاه هاروارد باور دارد که «… عربها دیگر نقش ایران و زبان فارسی را در شکلگیری فرهنگ اسلامی درک نمیکنند. شاید آنان آرزو دارند که گذشته را فراموش کنند، ولی با این کار آنها ریشههای معنوی، اخلاقی و فرهنگی خودشان را پاک میکنند.»[۳۱][۳۲]
در سال ۱۸۷۲ در نشست ادیبان و زبانشناسان اروپایی در برلین، زبانهای یونانی، فارسی، لاتین و سانسکریت به عنوان زبانهای کلاسیک جهان برگزیده شدند. بر پایهٔ تعریف، زبانی کلاسیک بهشمار میآید که یکم، باستانی باشد، دوم، ادبیات غنی داشته باشد و سوم در آخرین هزارهٔ عمر خود تغییرات اندکی کرده باشد.[۶]
هاینتس وندت (Heinz Wendt) دانشمند آلمانی در کتاب خود با نام زبانها (sprachen) که در آن ساختمان یکایک زبانهای جهان را بازگو کردهاست دربارهٔ زبان فارسی میگوید: «زبان فارسی با برخورداری از دستگاه آوایی متقارن و موزون دارای مزایای یک ساختمان ساده و کارآمد است که بینظمی و پیچیدگیهای هر زبان را که از دوران پیشین بر جای میماند به سود کاربرد عملی آن کنار گذاشتهاست. یک مزیت دیگر این زبان ترتیب تحلیلی و دوسا است که دارای تکاملی کمنظیر میباشد. این زبان میتواند بعنوان نمونهای برای یک زبان بینالمللی (جهانی) بکار رود.»[۳۳]هارولد والتر بیلی خاورشناس و ایرانشناس نامدار بریتانیایی و رئیس انجمن واژهشناسی انگلستان پیرامون اثر ریشه ای و گسترده زبانهای ایرانی و پارسی باستان در زبانهای امروز اروپا و زبان انگلیسی در کتاب میراث ایران و رساله زبان فارسی بیان نموده: «امروزه اگر یک دانشجوی انگلیسی بخواهد زبان مادری خود را بشناسد باید اطلاعاتی از کتیبههای پارسی باستان بدست آورد.»[۳۴]
از زبان فارسی واژههای زیادی در دیگر زبانها به وام گرفته شدهاست. شمار وامواژههای فارسی در زبان انگلیسی ۸۱۱ واژهاست.[۳۵] فارسی از نظر شمار و تنوع ضربالمثلها در میان سه زبان اول جهان است.[۷] دامنهٔ واژگان و تنوع واژهها در فارسی همچنین بسیار بزرگ و پرمایهاست و یکی از غنیترین زبانهای جهان از نظر واژهها و دایرهٔ لغات بهشمار میآید. در کمتر زبانی فرهنگ واژگانی چون دهخدا (در ۱۸ جلد) یا فرهنگ معین (در ۶ جلد) دیده میشود.[۸]
امروزه بهجز صدها کانال رادیویی و تلویزیونی داخلی کشورهای فارسیزبان، بسیاری از رسانههای بزرگ جهان همچون بیبیسی، صدای آمریکا، یورونیوز، صدای آلمان (دویچهوله)، رادیو فرانسه، نشنال جیوگرفیک، صدای روسیه، رادیو اسرائیل و رادیو بینالمللی چین،[۳۶] العربیه و غیره به زبان فارسی برنامه دارند.[۳۷] و دهها کانال ماهوارهای و اینترنتی به پخش برنامه به زبان فارسی مشغولند، و فارسی از زبانهای قابل انتخاب در گوگل، جیمیل و بسیاری از دیگر ابزارهای ارتباطی است. فارسی همچنین جزو چند زبانی است که در بسیاری از دانشگاههای اصلی جهان بهعنوان رشتهٔ تحصیلی در مقطع کارشناسی و بالاتر ارائه میشود و بسیاری از دانشگاهها نشریاتی به فارسی یا دربارهٔ زبان فارسی دارند.
پایگاه بینالمللی اسکوپوس با نگاهی جامع و تحلیلی به وضعیت زبان فارسی از سال ۱۹۹۷ تا انتهای سال ۲۰۱۷ مشخص نمود که انتشار مدارک علمی به زبان فارسی طی دو دهه یادشده بیش از ۴۰ برابر و رتبهٔ جهانی زبان فارسی نیز با ۱۵ پله ارتقاء، از رتبهٔ سیام به پانزدهم رسیدهاست.[۳۸]
پیشینهٔ زبان فارسی
زبان فارسی از شاخهٔ هندواروپایی زیرشاخهٔ هندوایرانی و دستهٔ زبانهای ایرانی است. پیشینهٔ کهن زبان فارسی به ایران باستان بازمیگردد. روند تاریخی زبان فارسی را به سه دوره باستان، میانی و نو بخش میکنند. زبان فارسی امروزی ریشه در فارسی میانه دارد و فارسی میانه ریشه در فارسی باستان.[۳۹][۴۰][۴۱][۴۲] و فارسی تنها زبان ایرانی است که هر سه دوره تاریخی آن ثبت شده و از آنها نوشتارهایی بهجا ماندهاست.
زبان فارسی به عنوان یکی از گویشهای قوم و تیره پارس که به جنوب غربی فلات ایران کوچیده بود آغاز شد و با چیره شدن خاندان هخامنش که از این تیره بودند بر سرزمینهای گستردهای در فلات ایران و پیرامون، فارسی نیز (در شکل آنزمان خود یعنی پارسی باستان) زبان چیره و زبان اداری این منطقه پهناور شد. پارسی باستان مانند تمامی زبانهای هندواروپایی آغازین زبانی بود با دستور زبان پیچیده، و دارای حالتهای صرفی گوناگون. بسیاری از مردم غیرایرانیزبان منطقه وسیع شاهنشاهی هخامنشی نیز به آموختن فارسی روی آوردند و از این تماسها و گسترشها به عنوان یکی از دلایل روند سادهتر شدن دستور زبان پیچیده پارسی باستان یاد میکنند.[۳۰]
در اواخر دوره هخامنشی پارسی باستان با سادهسازیهای پیوسته به شکل اولیهای از پارسی میانه تبدیل شدهبود. پارسی در زمان شاهنشاهی اشکانیان تأثیرات گوناگونی از زبان پارتی گرفت ولی با چیرگی ساسانیان خود تبدیل به زبان برتر و زبان رسمی و اداری ایران شد و در منطقه وسیعی گسترش یافت. فارسی میانه در مناطقی چون آسیای میانه رفتهرفته زبان رایج بازرگانان و بعداً زبان دیگر قشرها مردم شد.[۳۰]
در سدهٔ سوم پس از میلاد نوشتههای نخستین پادشاهان ساسانی به سه زبان ضبط شدهاند: پارتی، فارسی میانه و یونانی. پارتی زبان فرمانروایان اشکانی بود که قلمرو حکومت خود را بهتدریج از شمال خراسان بر همه ایران گسترش دادند. فارسی میانه زبان فرمانروایان ایرانی ساسانی بود که از ایالت فارس برخاستند، بر پادشاه اشکانی چیره شدند و بر جای او در تیسفون نشستند. در این دوران پارتی در شمال و فارسی میانه در جنوب ایران زبان گفتاری بود.[۴۳]
در چهار سدهٔ فرمانروایی ساسانیان دگرگونیهای اساسی در وضع زبان در ایران پدید آمد. پارتی دیگر بهعنوان زبان رسمی برجای نماند و از سدهٔ چهارم به بعد همهٔ کتیبهها به زبان فارسی نوشته شدند.[۴۳]
آرتور کریستنسن، ایرانشناس نامدار دانمارکی، باور دارد که رواج زبان فارسی در مناطق شمال خاوری فلات ایران ناشی از ایجاد مراکز نظامی در خراسان، به منظور دفاع از قلمرو شاهنشاهی در برابر هجوم ساکنان آسیای میانه بود.[۴۳]
با تسخیر سرزمین باختر (بلخ) به دست ساسانیان در سال ۵۵۸ میلادی، فارسی در بلخ به عنوان زبان رسمی جانشین زبان بلخی شد و به علت اینکه دستور زبان فارسی به مراتب از بلخی سادهتر بود مردم این ناحیه به آسانی فارسی را پذیرفتند و این آغازی شد بر گسترش فارسی در آسیای میانه.[۳۰]
در نیمه شمالی ایران و بهویژه خراسان، زبان فارسی از زبان پارتی تأثیر زیادی گرفت و باعث شد تا در این ناحیه گویش تازهای از فارسی (گویش شمالی آن زمان) بهوجود بیاید که با گویش جنوبی (در پارس و خوزستان و…) تفاوتهایی پیدا کرد؛ با انتقال مقر شاهنشاهی ساسانیان به تیسفون و مناطق شمالی، گویش شمالی که در تیسفون رواج بیشتری یافته بود برای تمایز با گویش اصلی منطقه فارس یعنی همان گویش جنوبی، به عنوان فارسی دری (پارسی درباری) نامیدهشد.[۳۰][۴۳]
بنابر این، در این زمان به گویش دستنخوردهتر استان فارس، پارسی، و به گویش شمالیتر که عناصر زیادی از پارتی را در خود جذب کردهبود پارسی دری گفته شد. برای نمونه در حالی که در فارسی (جنوبی) واژه «گَپ» رایج بود در گویش شمالی برای همین معنی واژهٔ «بزرگ» بهکار رفت.[۳۰]
در سده هفتم میلادی زبان فارسیزبان گفتاری نیمه جنوبی ایران، از خوزستان تا سیستان بود. در نیمه شمالی ایران فارسیزبان شهرها و زبان رسمی بود ولی پارتی هنوز در روستاها زبان گفتاری ساکنان بود. در بلخ نیز فارسیزبان رسمی نوشتاری و در حال گسترش به عنوان زبان گفتاری در جامعه بود. فارسی در این دوره در سغد و خوارزم تبدیل به زبان میانجی و بازرگانی شدهبود.[۳۰]
بر اثر این روندها، زبان پارتی در همان دوره پیش از اسلام از خراسان بزرگ رخت بربست و جای خود را به فارسی (میانه) داد و عربها پس از حمله به ایران زبان فارسی دری را به عنوان زبان تماس با مردم محل برگزیدند و سربازان حملات اسلامی به شرق همین زبان فارسی دری را با خود در مناطق دوردستتری در آسیای میانه گسترش دادند.[۳۰]
زبان فارسی در دوران باستان
فارسی باستان گونهٔ باستانیِ زبان فارسی بوده که دودمان هخامنشی بدان سخن میگفتند. نخستین یافتههای نوشتاری از این زبان، سنگنبشتهٔ بیستون است که پیشینهٔ آن به سدهٔ ششم پیش از میلاد برمیگردد.[۴۴] دبیرهٔ فارسی باستان، میخی بودهاست که به نظر میرسد در زمان هخامنشی دبیرهٔ رایج در میان هیچ گروهی از مردم نبودهاست و تنها دبیرهای ادبی برای نوشتن سنگنوشتهها بودهاست.[۴۵] درهمین زمان، لهجههای دیگرِ ایرانی باستان نیز وجود داشته که پابهپای چهار زبان مهم دوران باستان، مراحل تکاملی را میپیمودهاست، مانند زبانهای بلخی، سُغدی، پارتی (فارسی میانهٔ اشکانی) و خوارزمی.
ایرانی باستان، که از آغاز تا فروپاشی شاهنشاهی هخامنشی، تقریباً از سدهٔ بیستم تا حدود سدهٔ چهارم و سوم پیش از میلاد را دربرمیگیرد، از زبانهای ایرانی باستان چهار گویش آن شناخته شدهاست: مادی، سَکایی، اوستایی و فارسی باستان. از دو زبانِ مادی و سکایی، که یکی در غرب ایران و منطقهٔ فرمانروایی ماد و دیگری در شمال، از مرزهای چین تا دریای سیاه، ازجمله بین اقوام پارت و ساکنان سُغد، رایج بوده، تنها واژهها و عبارتهایی در نوشتههای دیگران برجای ماندهاست. اما از زبانهای اوِستایی و فارسی باستان مدارک بسیار در دست است. زرتشت کتاب خود را به زبان اوِستایی نوشتهاست.
خط باستان، خط میخی بودهاست و به نظر میرسد در زمان هخامنشی، خطی رایج در بین هیچ گروهی از مردم نبودهاست و تنها خطی ادبی برای نوشتن سنگنوشتهها بودهاست که برای نگاشتن این سنگنوشتهها استفاده میشدهاست.[۴۵] زبان فارسی باستان ازنظر دستوری پیچیدهتر از نسلهای بعدیِ «فارسی» بودهاست.[۴۶][۴۷]
نمونهای از خط فارسی باستان: نام پَیشیاوادا، شهرکی که «محل بایگانیها و متون مقدس» هخامنشی بود، به زبان فارسی باستان (حروف از چپ به راست خوانده میشود):